ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
هر زمان بوی خمینی بسر افتد
دور سید علی خامنه ای می گردیم
اسلام دین فردی؟
وقتی میگوییم اسلام را قبول داریم راه خود را از سکولارها جدا کرده ایم.زیرا آنها میگویند دین باید فردی باشد و حق ندارد در عرصه های اجتمایی - سیاسی فعالیت کند.حال این سؤال پیش می آید که در زمان غیبت معصوم در این مورد اسلام حرفی برای گفتن دارد یا نه؟
مفهوم فقیه
اینجاست که سخن از ولایت فقیه به میان می آید. فقیه دو معنی دارد: 1-در اصطلاح عبارت است از کسی که مردم در زمان غیبت احکام فردی و عملی را از او می پرسند2-در لغت به معنای فرد دین شناس.
قلمرو ولایت ائمه و انبیاء
از میان قلمرو های ولایت انبیاء می توان به ولایت تکوینی,ولایت در تشریع,ولایت بر امور سیاسی-اجتماعی(رهبری جامعه),ولایت بر قضا و ولایت بر افتاء اشاره کرد.
ولایت فقیه استمرار ولایت رسول الله ...
جانشین معصوم باید در تمام قلمرو های ولایت او ولایت داشته باشند,اما چون معصوم نیست قلمروهایی مثل ولایت در تشریع که به سبب عصمت به معصوم داده شده از او سلب می شود.
برهان
اگر قرار است امام معصوم غایب باشد و مردم هم هیچ حجت عملی برای انجام تکالیف دینی خود نداشته باشند پس تکلیف احکامی که امروزه به وجود می آید چه میشود؟ در این صورت احکام دین تعطیل شده در نتیجه تعطیلی دین را به دنبال خواهد داشت که با و مسلمات شیعه و سنی در تضاد است.اینجاست که ولایت بر افتاء(فتوا دادن) برای فقیه ثابت می شود. قلمرو بعدی ولایت بر قضاست.چون در هر برهه ای از زمان,نیاز به حل اختلاف بین مردم در قالب قضاوت
است. پس باید در زمان غیبت امام معصوم کسی عهده دار این مسئولیت مهم و ضروری شود که در این زمینه کسی لایق تر از فقیه نیست.تا اینجا دو قلمرو از ولایت انبیاء و معصومین برای فقیه ثابت شد و تا اینجا تمام فقها اتفاق نظر دارند .
ولایت اجتماعی و سیاسی
در اینجاست که نظر برخی فقها از هم جدا میشود که برخی ولی فقیه را مجاز برای ولایت اجتماعی-سیاسی جامعه می دانند و برخی دیگر خلاف این نظر را دارند.برخی افراطیون میگویند ولایت اجتماعی-سیاسی یکی از ضروریات دین است و هر که آن را نپذیرد کافر است,در حالی که این تفکر از نظر اسلام صحیح نیست.
لازمه اثبات یک حکم این است که مقدمات به طور صحیح چیده شده و سپس نتیجه هم صحیح گرفته شود.در صورت وجود این دو شرط , دیگر تخطی از مسئله ثابت شده برای فرد ممکن نیست.ایراد ما به کسانی که ولایت سیاسی-اجتماعی فقیه را قبول ندارند هم این است که آنها مقدمات (قلمروهای ضروری ) را قبول کرده اما نتیجه را نادرست برداشت کرده اند.برخی از این عزیزیان گفته اند ولایت اجتماعی سیاسی را قبول داریم اما نه برای فقیه.ما سوال میکنیم:1.چه کسی به اندازه فقیه اسلام را می شناسد و میتواند بر جامعه اسلامی طبق قوانین اسلام حکومت کند.2.اگر قبول دارید که اسلام تعطیل پذیر نیست در زمان غیبت چه کسی مسئله تزاحم بین احکام را را حل کند؟
از ساده ترین نوع تزاحم احکام تخریب مسجد است که به خودی خود حرام است مگر به امر معصوم.حال اگر مثلا مسجدی بر سر راه عمرانی اتوبانی قرار گیرد که ساخت آن ضروری و باعث رفع زحمت از مردم گردد حکم چیست؟ یا سفر حجی که به ضرر جامعه اسلامی است باز هم واجب است؟ پس در زمان غیبت کسی باید عهده دار این مسئولیت شود .اینجاست که این قلمرو ولایت هم برای ولی فقیه ثابت می شود.این محدوده ولایت را ولایت مطلقه فقیه گویند.حال آنکه برخی کج فهمی ها اشاره به آن دارد که ولایت مطلقه فقیه یعنی فقیه هر کاری که خواست انجام دهد که این برگترین تهمت ها به جایگاه ولایت فقیه و اسلام است.
تفاوت حکومت ولایت فقیه و سلطنت پادشاهان
اولا فقیه خود محکوم حکم فقاهت و ولایت خود است و حق تخطی از ان را ندارد. ثانیا اگر فقیه حدود احکام و عدالت خدا را زیر پا بگذارد خود به خود و بدون
اعلام خبرگان از این مسئولیت عزل میشود.البته تشخیص این انحراف بر عهده کارشناسان مربوط میباشد.
تفاوت ولایت معصوم با فقیه
معصوم حق تغییر احکام را دارد به حکم عصمتش در حالی که چون فقیه معصوم نیست جواز این کار را ندارد.معصوم حجت هم عملی است و هم حجت علمی.یعنی اگر مطمئن شدیم که این حرف از معصوم است,طبق دلایل عقلی کاملا درست است وباید طبق ان عمل کرد.اما فقیه حجت علمی نیست لکن حجت عملی است.او عالم و دانشمند است وتحقیق میکند حال اگر به حکم واقعی خدا رسید, دو پاداش دارد اما اگر به حکم واقعی نرسید باز هم به خاطر تلاشش یک پاداش میگیرد.البته این مسئله دلیل عقلی دارد و همه عقلا هم پذیرفته اند.مثل پزشکی که علاوه بر دقت بسیار نمی تواند از مردن بیمار جلوگیری کند و باید پاداش زحمات او را داد. اما فقیه فقط حجت عملی است. یعنی اگر کسی خود فقیه است خود حجت عملی خود است,اما اگر فقیه نیست مگر میشود که خداوند در زمان غیبت راهی برای فهمیدن احکام برای او قرار نداده باشد؟بر همین اساس او موظف است اعمالش را مطابق حجت عملی که همان برترین اسلام شناس و مرجع تقلید است, انجام دهد.مسئله ولایت فقیه هم همینطور است. یعنی افراد موظفند از ولی فقیه اطاعت کنند.البته یک زمانی ولی فقیه نظر شخصی میدهد.در این زمینه میتوان با او مخالفت کرد اما به محض اینکه فقیه حکم کند اطاعت آن بر همه واجب است.همانطور که در جریانات پس از انتخابات بعد از فرمان ولی فقیه مبنی بر این که اعتراضات را از خیابانها جمع کنید,کسی حجت شرعی نداشت که از این امر تخلف کند و مخالفت با این امر مخالفت با امر خداست. شاید عده ای بگویند که ما مسلمان نیستیم.در پاسخ باید گفت :اشکالی ندارد.اما طبق قوانین عقلی وقتی رهبر و حاکم یک کشور (مسلمان یا مسلمان)دستوری بدهد و مردم آن کشور اطاعت نکنند هرج و مرج اتفاق خواهد افتاد و راه برای فعالیت دشمنان آن کشور باز خواهد شد.شاید باز بگویند ما قوانین را قبول نداریم.بازپاسخ میدهیم :دموکرات که هستید؟چون اکثریت قبول کردند شما هم باید قبول کنید.
و اینجاست که میفهمیم چرا امام خمینی ( ره ) فرمودند:«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به شما نرسد.»
گرایش به سمت مدگرایی و تجمل گرایی,کمندبسیار خطرناک غرب: غربی ها برای اینکه از زن آنچنان موجودی به وجود آورند که مورد نظر خودشان است محتاج این هستند که دائما مد درست و چشمها و ذهن ها را به همین چیزهای ظاهری مشغول کنند.کسی که به این چیزها مشغول شد,کی به ارزشهای واقعی خواهد رسید؟زنی که در فکر باشد از خود وسیله ای برای جلب نظر مردان بسازد ,کی فرصت این را خواهد پیدا کرد که به طهارت اخلاقی فکر کند.غربی ها این را می خواهند.آنها مایل نیستند که زنان جوامع دنیای سوم دارای فکر روشن و آرمان خواه باشند،خودشان دنبال هدفهای بزرگ حرکت کنند و شوهر و فرزند خود را حرکت دهند.زنان جامعه ما باید خیلی مراقب باشند تا این کمند نا پیدای بسیار خطرناک فرهنگ غرب و تفکر غربی را بشناسند،از آنها پرهیز کنند و جامعه زنان را از آن جدا و بر حذر بدارند.(دیدار با جمع کثیری از پرستاران به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار 22/8/70 ). عصیان جوان غربی پاسخی در برابر فشار و تمدن غربی در محیط بسیار شکننده و پر فشار تمدن صنعتی که در آن از معنویت،عواطف ،دلبستگی های حقیقی ،روحی و معنوی کمتر خبری هست و هرچه هست انظباط دروغین و زرق و برق ظاهری است ،در جامعه ای که شرط ورود به یک فروشگاه،منظم و مرتب بستن کراوات و پوشیدن فلان نوع لباس است جوان از لج سنتها،درست زشت ترین شکل ضدیت با سنتها را انتخاب میکند. و در معرض عام ظاهر میشود.این یک پاسخ گویی طبیعی ازسر عصیان است نه اینکه آن جوان فیلسوف است که این کار را میکند.نه،آن جوان یک فرد عامی است. اما در آن محیط که چرخ و پرِ فشار تمدن مادی و صنعتی که بند از بند انسان جدا میکند یک جوان چگونه عصیان خود را نشان دهد؟اینگونه عصیان می کند.آن وقت جوان مقلد جهان سومی خیال میکند این یک مد است و از او تقلید میکند.(دیدار با جمعی از تشکل های دانشجوئی کشور در قم 18/9/74).
عالم جلیل ، شیخ محمّد على شامى که از جملة علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من ، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقى ، که نسبش منتهى مى شود به سیّد مرتضى علم الهدى و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.
شبى دختر بزرگ ایشان جناب رقیّه بنت الحسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والى بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذیّت است ؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند.
دخترش به سیّد عرض کرد، و سیّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتیب اثرى نداد. شب دوّم ، دختر وسطى سیّد باز همین خواب را دید. به پدر گفت ، و او همچنان ترتیب اثرى نداد. شب سوم ، دختر کوچکتر سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت ، ایضا ترتیب اثرى نداد. شب چهارم ، خود سیّد، مخدّره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: ((چرا والى را خبردار نکردى ؟!)).
صبح سیّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل کرد. والى امر کرد علما و صلحاى شام ، از سنّى و شیعه ، بروند و غسل کنند و لباسهاى نظیف در بر کنند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدّس باز شد (7) همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند و جسد مطهّرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر کنند.
بزرگان و صلحاى شیعه و سنّى ، در کمال آداب غسل نموده و لباس نظیف در برکردند. قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سیّد ابراهیم . بعد هم که به حرم مشرّف شدند، هر کس کلنگ بر قبر مى زد کارگر نمى شد تا آنکه سیّد مزبور کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کنده شد. بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد، و کفن آن مخدّرة مکرّمه صحیح و سالم مى باشد، لکن آب زیادى میان لحد جمع شده است .
سیّد بدن شریف مخدّره را از میان لحد بیرون آورده بر روى زانوى خود نهاد و سه روز همین قسم بالاى زانوى خود نگه داشت و متّصل گریه مى کرد تا آنکه لحد مخدّره را از بنیاد تعمیر کردند. اوقات نماز که مى شد سیّد بدن مخدّره را بر بالاى شى ء نظیفى مى گذاشت و نماز مى گزارد. بعد از فراغ باز بر مى داشت و بر زانو مى نهاد تا آنکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سیّد بدن مخدّره را دفن کرد و از کرامت این مخدّره در این سه روز سیّد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد که خواست مخدّره را دفن کند سیّد دعا کرد خداوند پسرى به او مرحمت فرمود مسمّى به سیّد مصطفى .
در پایان ، والى تفصیل ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت ، و او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف رقیّه و مرقد شریف امّ کلثوم و سکینه علیهماالسلام را به سیّد واگذار نمود و فعلا هم آقاى حاج سیّد عبّاس پسر آقا سیّد مصطفى پسر سیّد ابراهیم سابق الذکر متصدّى تولیت این اماکن شریفه است .
آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى سپس مى گوید: گویا این قضیّه در حدود سنة هزار و دویست و هشتاد اتّفاق افتاده است . (8)
مرحوم آیت الله سیّد هادى خراسانى نیز در کتاب معجزات و کرامات ماجرایى را نقل مى کند که مؤ ید قضیّة فوق است . وى مى نویسد:
روى پشت بام خوابیده بودیم که ناگهان مار دست یکى از خویشان ما را گزید. وى مدّتى مداوا کرد ولى سود نبخشید. آخر الا مر جوانى به نام سیّد عبدالامیر نزد ما آمد و گفت : کجاى دست او را مار گزیده است ؟ چون محل مار زدگى را به او نشان داد، بلافاصله دستى به آن موضع زد و بکلّى محل درد خوب شد. سپس گفت من نه دعایى دارم و نه دوایى ؛ فقط کرامتى است که از اجداد ما به ما رسیده است : هر سمّى که از زنبور یا عقرب یا مار باشد اگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب مى شود. جهتش نیز این است که جدّ ما، در شام موقعى که آب به قبر شریف حضرت رقیّه افتاد جسد حضرت رقیّه علیهاالسلام را سه روز روى دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردند، و از آنجا این اثر در خود و اولادش نسلا بعد نسل مانده است . (9)
2
مرقدى که داستان شگفت فوق در ارتباط با آن رخ داده است ، سابقة بناى آن دست کم به سیصد و اند سال پیش از آن تاریخ (یعنى حدود 4 قرن و نیم پیش از زمان حاضر) باز مى گردد.
عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى ، مشهور به شعرانى (متوفّى به سال 397 ق )، در کتاب المنن ، باب دهم ، نقل مى کند:
نزدیک مسجد جامع دمشق ، بقعه و مرقدى وجود دارد که به مرقد حضرت رقیّه علیهاالسلام دختر امام حسین علیه السلام معروف است . بر روى سنگى واقع در درگاه این مرقد، چنین نوشته است :
هذَا البَیْتُ بُقْعَةٌ شُرِّفَتْ بِآلِ النّبِىّ صلى الله علیه و آله و سلم وَ بِنْتُ الحُسَیْنِ الشَّهید، رُقَیَّة علیهاالسلام
(این خانه مکانى است که به ورود آل پیامبر صلى الله علیه و آله سلم و دختر امام حسین علیه السلام ، حضرت رقیّه علیهاالسلام شرافت یافته است ). (10)
آیا تاریخ پیش از این زمان (397 ق )نیز ردّپایى از رقیّه علیهاالسلام نشان مى دهد؟ بلى :
3
مورّخ خبیر و ناقد بصیر، عمادالدین حسن بن على بن محمّد طبرى ، معاصر خواجه نصیرالدین طوسى ، در کتاب پر ارج کامل بهائى نقل مى کند که :
زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى داشتند و هر کودکى را وعده مى دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز مى آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله ، شبى از خواب بیدار شد و گفت : پدر من حسین کجاست ؟ این ساعت او را به خواب دیدم . سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست .
یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤ ال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است . آن لعین در حال گفت : بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند.
پرسید این چیست ؟ گفتند: سر پدر توست . آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. (11)
علاء الدین طبرى این کتاب کم نظیر را در سال 567 ه - . تاءلیف کرده ، و در نگارش آن از منابع باارزش فراوانى استفاده نموده که متاءسّفانه اغلب آنها به دست ما نرسیده است ؛ برخى در کشاکش روزگار از بین رفته ، و برخى دیگر به دست دشمنان اهل بیت علیهم السلام طعمه حریق شده است .
مرحوم محدّث قمى (12) مى نویسد: کتاب کامل بهائى ، نوشته عماد الدین طبرى ، شیخ عالم ماهر خبیر متدرّب نحریر متکلّم جلیل محدّث نبیل و فاضل فهّامه ، کتابى پرفایده است که در سنة 675 تمام شده و قریب به 21 سال همت شیخ مصروف بر جمع آورى آن بوده ، اگر چه در اثناى آن چند کتاب دیگر تاءلیف کرده است . سپس مى افزاید: از وضع آن کتاب معلوم مى شود که نُسَخِ اصول و کتب قدماى اصحاب نزد او موجود بوده است . آنگاه اشاره مى کند که یکى از آن منابعِ از دست رفته ، کتاب پرارج الحاویة در مثالب معاویه است که تاءلیف قاسم بن محمّد بن احمد ماءمونى ، از علماى اهل سنّت مى باشد، و عماد الدین طبرى سرگذشت این دختر سه ساله را از آن کتاب نقل کرده است .
پبدینگونه ، سابقه اشاره به ماجراى حضرت رقیّه علیهاالسلام در تاریخ ، به حدود هفت قرن و نیم پیش از زمان ما باز مى گردد.
آیا باز هم مى توان پیشتر رفت و نامى از رقیّه علیهاالسلام به عنوان دختر امام حسین علیه السلام - در اعماق تاریخ سراغ گرفت ؟ باز هم جواب مثبت است .
4
ماءخذ کهنترى که در آن ، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامى از حضرت رقیّه علیهاالسلام به میان آمده ، کتاب مشهور لهوف نوشتة محدّث و مورّخ جلیل القدر، آیة الله سیدبن طاووس (متوفّاى 664 ه- . ق ) است که اطلاع و احاطه بسیار او به متون حدیثى و تاریخى اسلام و شیعه ، ممتاز و چشمگیر است .
سید مى نویسد: حضرت سیّدالشهداء علیه السلام زمانى که اشعار معروف ((یا دهر اُفّ لک من خلیل ...)) را ایراد فرمود و زینب و اهل حرم علیهنّ السلام فریاد به گریه و ناله برداشتند، حضرت آنان را امر به صبرکرده و فرمود: ((یا اختاه یا امّ کلثوم ، و اءنتِ یا زینب ، و اءنتِ یا رقیّة ، و اءنتِ یا فاطمة ، و اءنتِ یا رباب ، اُنْظُرْنَ إ ذا اءنا قُتِلْتُ فلا تشققن على جَیْبا و لا تخمشن علىّ وجها ولا تقلن على هجرا.)) (13) یعنى خواهرم ام کلثوم ، و تو اى زینب ، و تو اى رقیّه ، و تو اى فاطمه ، و تو اى رباب ، زمانى که من به قتل رسیدم در مرگم گریبان چاک نزنید و روى نخراشید و کلامى ناروا (که با رضا به قضاى الهى ناسازگار است ) بر زبان نرانید.
مطابق این نقل ، نام حضرت رقیّه بر زبان امام حسین علیه السلام در کربلا جارى شده است .
مؤ یّد این نقل ، مطلبى است که سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى ، متوفّاى 1294ه-. در کتاب ینابیع المودّة ص 333-335 به نقل از مقتل مسمّى به ابومخنف آورده است .
مقتل منسوب به ابومخنف مطابق نقل قندوزى (ینابیع المودّة : ص 346 و احقاق الحق :11/633) پس از شرح کیفیّت شهادت طفل شش ماهه مى گوید:
ثُم نادى : یا اُم کُلثومَ، وَ یا سَکینةُ، و یا رقیة ، وَ یا عاتِکَةُ وَیا زینب ؛ یا اءهلَ بَیتى علیکنّ مِنّى السَّلامُ)):
((آنگاه فریاد برآورد: اى اُمّکلثوم ، اى سکینه ، اى رقیّه ، اى عاتکه ، اى زینب ، اى اهل بیت من ، من نیز رفتم ، خداحافظ)). (14)
آیا مى توان به همین گونه ، سیرِ تقهقر در تاریخ را ادامه داد و مدرکى قدیمیتر که در آن از رقیّة بنت الحسین علیهما السلام یاد شده باشد، باز جست ؟
5
بر آشنایان به تاریخ اسلام و تشیّع ، پوشیده نیست که شیعه ، یک گروه ((ستمدیده و غارت زده )) است ؛ گروهى است که در طول تاریخ ، بارها و بارها هدف هجوم و تجاوزهاى وحشیانه قرار گرفته ، پیشوایان دین و رجال شاخصش شهید گشته ، و آثار علمى و تاریخیش سوزانده شده است (بنگرید به : کتابسوزى مشهور محمود غزنوى در رى به سال 423 ق ، کشتار و کتابسوزى طغرل در بغداد عصر شیخ طوسى ، داستان حَسَنَک وزیر و دربدرى فردوسى و... کشتارها و کتابسوزیهاى ((جَزّار)) حاکم مشهور عثمانى در شامات ، در جنوب لبنان و...).
شیعه ، در گذر از درازناى این تاریخ پردرد و رنج ، اولا مجال ثبت بسیارى از حوادث تاریخى را- چنانکه شاید و باید - نداشته و ثانیا بخشى قابل ملاحظه از آثار و مآخذ تاریخى خویش را (بویژه آن دسته از ((اطلاعات مکتوبى )) که حاکى از پیشینه مظلومیت کم نظیر شیعه و قساوت و مظالم حکومتهاى جور مى باشد) از دست داده است و آنچه برایش مانده ، تنها بخشى از آن آثار مکتوب ، همراه با اطلاعاتى است که به گونه شفاهى ، سینه به سینه نقل شده و اکنون در ذهنیّت شیعه ، به صورت ((مشهوراتى نه چندان مستند یا مجهول السند)) موجود است .
بیجهت نیست که اطلاعات مکتوب و مستند ما درباره سرنوشت شخصیتى چون زینب کبرى علیهاالسلام پس از بازگشت به مدینه از شام (با وجود جلالت قدر و نقش بسیار مهم آن حضرت در نهضت عاشورا) بسیار کم و تقریبا در حد صفر است و با چنین وضعى تکلیف دیگران (همچون ام کلثوم و رقیّه علیهماالسلام ) دیگر معلوم است .
در چنین شرایطى ، وظیفه محققان تیزبین و فراخ حوصله (که خود را با نوعى گسست و انقطاع تاریخى یا کمبود اطلاع نسبت به جزئیات ، روبرو مى بینند)
چیست ؟ راهى که برخى از محقّقان یا محقّق نمایان در این گونه موارد برمى گزینند، قضاوت عجولانه درباره موضوع ، و احیانا نفىِ اطلاعات و مشهورات موجود به بهانه برخى ((استحسانات و استبعاداتِ قابل بحث )) یا ((عدم ابتناى اطلاعات مزبور بر مستندات قوى )) است ، که گاه ژستى از روشنفکرى از نیز به همراه دارد. امّا این راه - که طى آن آسان هم بوده و مؤ ونه زیادى نمى برد، بیشتر به پاک کردن صورت مسئله مى ماند تا حلّ معضلات آن .
راه دیگرى که ، البته پویندگان آن اندک شمارند و تنها محقّقان پرحوصله و خستگى ناپذیر، همّت پیمودن آن را دارند، این است که بکوشیم به جاى ردّ و انکارهاى عجولانه ، کمر همّت بسته ، به کمک ((تتبّعى وسیع و تحقیقى ژرف )) به اعماق تاریخ فرو رویم و با غور در کتب تاریخ و تفسیر و سیره و حدیث و لغت و حتى دَواوین شعراى آن روزگار، و دقّت در منطوق و مفهوم و مدلول تطابقى و التزامى محتویات آنها، بر واقعیات هزارتوىِ آن روزگار ((احاطه و اشراف )) یابیم و به مدد این احاطه و اشراف ، نقاط خالى تاریخ را پرسازیم و جامه چاک چاک و ژنده تاریخ را رفو کنیم و توجه داشته باشیم که :
با توجه به کتابسوزیها، سانسورها و تفتیش عقایدهاى مکرّرى که در تاریخ شیعه رخ داده ، اوّلا ((نیافتن )) هرگز دلیل ((نبودن )) نیست (و به اصطلاح : عدم الوجدان لا یدلّ على عدم الوجود). ثانیا نمى توان همه جا به منطق لو کانَ لَبانَ (اگر چیزى بود، مسلّما آشکار مى شد) تمسّک جُست و مشهورات مجهول السند را - عجولانه و شتابزده - انکار کرد. ثالثا نبایستى بسادگى - و صرفا روى برخى استبعادات یا استحسانات ظاهرا موجّه - اطلاعات موجود را رد کرد و از سنخ خرافات و جعلیّات انگاشت . زیرا چه بسا استبعادها یا استحسانهاى مزبور، محصول بى اطلاعى یا غفلت ما از برخى جهات و جوانبِ مکتومِ قضیه باشد و با روشن شدن آن جوانب ، تحلیل ما اصولا عوض شده استبعادها جاى خود را به پذیرش قضیه (و یا بالعکس ) خواهد داد و یا برداشت تازه اى در افق دید ما ظاهر خواهد شد.
رابعا باید توجّه داشت که حتى اطلاعاتى هم که احیانا به صورت خبر واحد یا متکى به منابع غیر معتبر وجود دارد، لزوما دروغ و خلاف حق نیست و لذا باید همانها را نیز (به جاى ((انکار عجولانه )) با حوصله تمام ، در جریان یک پژوهش و تحقیق وسیع ، مورد بررسى دقیق قرار داد و صحت و سُقمشان را محک زد و احیانا به صورت سر نخ تحقیق از آنها بهره جست ، یا در گردونه ((تعارض ادلّه ))، و صف بندى ((دلایل معارض ))، آنها را به عنوان مؤ یّد و مُرَجِّح به کار گرفت .
اصولا ((نفى و انکار)) نیز، همچون ((اثباتِ)) هر چیز، دلیل مى خواهد (و آنچه که دلیل نمى خواهد ((نمى دانم )) است ) و حتّى نفى و انکار، مؤ ونه بیشترى مى برد تا اثبات . و فراموش نکنیم که هر چند در عرصه تحقیقات تاریخى ، تجزیه و تحلیلهاى عقلى و استبعادها و استحسانهاى ذهنى ، جایگاه خاص خود را دارد و نبایستى چیزى را بر خلاف اصول مسلّم عقلى پذیرفت ، امّا در عین حال باید دانست که حرف آخر را در این عرصه ، ((تتبّع و تحقیق ژرف و گسترده در اسناد و مدارک مستقیم و غیرمستقیم تاریخى )) مى زند. (15)
موضوع مورد بحث در کتاب حاضر، یعنى رقیّة بنت الحسین علیهماالسلام ، نیز از آنچه گفتیم استثنا نیست . به پاره اى از مآخذ کهنِ تاریخیِ دالّ بر وجود آن حضرت ، پیش از این اشاره کردیم . ببینیم آیا علاوه بر نوشتة کامل بهائى ولهوف ، باز هم مى توان به مددِ تتبّع بیشتر، ردّپایى کهنتر از حضرت رقیّه علیه السلام جست ؟ خوشبختانه پاسخ مثبت است و مسلّما با تتبّع و تحقیق بیشتر مدارک دیگرى به دست خواهد آمد. قدیمترین ماءخذى که - بر حسب تتبّع ما- در خیل فرزندان رنجدیده و ستم کشیده سالار شهیدان علیه السلام در کربلا از وجود دخترى موسوم به رقیّه علیهماالسلام (در کنار سکینه علیهماالسلام ) خبر مى دهد، قصیده سوزناک سیف بن عَمیره ، صحابى بزرگ امام صادق علیه السلام است .
6
سیف بن عَمیره نخعى کوفى ، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از راویان برجسته و مشهور شیعه است که رجال شناسان بزرگى چون شیخ طوسى (در فهرست )، نجاشى (در رجال )، علامة حلّى (در خلاصه الا قوال )، ابن داود (در رجال )، و علامه مجلسى (در وجیزه ) به وثاقت وى تصریح کرده اند. ابن ندیم در فهرست خویش وى را از آن دسته از مشایخ شیعه مى شمرد که فقه را از ائمّه علیهم السلام روایت کرده اند. شیخ طوسى در رجال خویش ، وى را صاحب کتابى مى داند که در آن از امام صادق علیه السلام نقل روایت کرده است و مرحوم سیّد بحرالعلوم در الفوائد الرجالیّه ، لیستى از راویان شهیر شیعه (همچون محمد بن ابى عمیر و یونس بن عبدالرحمن ) را که از وى روایت نقل کرده اند به دست داده است . سیف بن عمیره ، همچنین از جمله راویان زیارت معروف عاشورا (به نقل از امام باقر علیه السلام ) است که قرائت آن در طول سال ، از سنن رایج میان شیعیان مى باشد.(16)
بارى ، سیف بن عمیره ، در رثاى سالار شهیدان علیه السلام چکامه بلند و پرسوزى دارد که با مطلع :
آغاز مى شود، که حقیقتا سوخته و سوزانده است .
علّامه سیّد محسن امین (17) و به تبع وى شهید سید جواد
شبّر (18) (از خطباى فاضل لبنان ) به این مطلب اشاره کرده و تنها بیت نخست قصیده را ذکر کرده اند. امّا شیخ فخرالدین طریحى فقیه ، رجالى ، ادیب و لغت شناس برجسته شیعه ، و صاحب مجمع البحرین - درکتاب ((المنتخب )) (19) (که سوگنامه اى منثور و منظوم در رثاى شهداى آل الله بویژه سالار شهیدان علیهم السلام است ) کلّ قصیده را آورده است که در بیت ما قبل آخر آن ، شاعر صریحا به هویّت خود اشاره اى دارد؛ آنجا که خطاب به سادات عصر مى گوید:
نکته قابل توجّه در ربط با بحث ما، ابیات زیر از قصیده سیف مى باشد که در آن دوبار از حضرت رقیّه علیهاالسلام یاد کرده است :
دختر خورشید است... رقیه (سلام الله علیها) از تبار نور و از جنس آبی آسمان است. رقیه (سلام الله علیها) جلوه دیگری از شکوه و عظمت حماسه عاشورا است. حضور این کودک خردسال در متن نهضت سرخ حسینی بی هیچ شک و شبههای اتفاقی ساده و ناچیز نبوده است، چنانکه هر یک از کسانی که در واقعه نینوا حضور داشتهاند، چون نیک بنگریم، حامل پیامی شگرف و شگفت بودهاند.
به عبارت دیگر یکی از جلوههای رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیتهای آن میباشد که از پایینترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حضرت حبیب بن مظاهر) ختم میگردد. نکته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است که در پدید آوردن این حماسه بی بدیل و شکوهمند تنها یک جنسیت سهیم نبوده، بلکه در کنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناک دارد.
مصائب و شدائدی را که رقیه (سلام الله علیها) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل میشود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلی را میآزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح میسازد. تحمل گرمای شدید کربلا همراه با تشنگی، حضور در صحنه شهادت خویشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهای شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجه های جسمی و روحی فراوان، دلتنگی برای پدر در خرابه شام و ... نشانگر مصائب عظمایی است که یک کودک خردسال با جسم و روح لطیف خود با آن مواجه شده است. از دیگر سو همین قساوت سپاه یزید است که بر عظمت نهضت سترگ عاشورا میافزاید، زیرا حضرت امام حسین (علیه السّلام) با شناخت و پیشبینی تمام این مصائب و شدائد به قیام در راه احیاء دین جد بزرگوار خویش قد علم فرمود و چنین دشواریهایی نتوانست هیچ گونه خللی بر عزم استوار آن حضرت در راه آزمایش بزرگ الهی پدید آورد.
رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر حقانیت قیام امام حسین (علیه السّلام) که تنها کسی میتواند چنین به مبارزه و مقابله با ستم برخیزد که مقصدی الهی داشته باشد، و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر مظلومیت عترت پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و رسواکننده سیاهکارانی است که داعیه جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را سر دادند و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است برای آن که اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی امیه برای همیشه تاریخ به اثبات بماند، و رقیه (سلام الله علیها) فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین است، و رقیه (سلام الله علیها) برهان بزرگ دیگری است بر این حقیقت بزرگ که حق بر باطل پیروز خواهد شد و اینک پس از قرنهای متمادی آنان که به مرقد مطهر آن حضرت در شام مشرف میشوند به عینه تفاوت میان مقام و مرتبه این کودک سه ساله را با خلیفه جابری چون یزید درمییابند.
آرامگاه ملکوتی دخت سه سـالـه امـام سـوم شیعیان در شام کنـار بـاب "الفـرادیـس " مابین کوچه های تاریخی و پر ازدحام دمشـق است که هر ساله بسیاری از شیفتگان اهل بیت (علیهم السّلام) را از مناطق مختلف جهان به سوی خود جلب می کند.پروردگارا ما را به کسب توفیق درک شخصیت حضرت رقیه(سلام الله علیها) مرحمت فرما.
دانلود موبایل مذهبی : دانلود برنامه مذهبی موبایل : نرم افزار صحیفه سجادیه : دانلود نرم افزار : اینبار نرم افزار و برنامه مذهبی صحیفه سجادیه را برای گوشی های موبایل نوکیا (Nokia)- ال جی (LG) - موتورالا (Motorola) - پاناسونیک (Panasonic) - سامسونگ (Samsung) و سونی اریکسون (Sony Ericsson) تهیه کرده ایم . این نرم افزار مذهبی موبایل بر روی مدل های گوشی های موبایل فوق نسب و قابل اجرا میباشد . برای دانلود نرم افزار و برنامه مذهبی گوشی موبایل صحیفه سجادیه به ادامه مطلب بروید.
دانلود برنامه مذهبی صحیفه سجادیه موبایل
پسورد : www.3erat.com
دانلود موبایل مذهبی : دانلود برنامه مذهبی موبایل : نرم افزار صحیفه سجادیه موبایل : دانلود نرم افزار موبایلدانلود موبایل مذهبی : دانلود برنامه مذهبی موبایل : نرم افزار صحیفه سجادیه موبایل : دانلود نرم افزار موبایلدانلود موبایل مذهبی : دانلود برنامه مذهبی موبایل : نرم افزار صحیفه سجادیه موبایل : دانلود نرم افزار موبایل
دانلود نرم افزار مذهبی موبایل : دانلود نرم افزار نعیم مخصوص گوشی های موبایل : اینبار نرم افزار قرآنی نعیم را برای گوشی های موبایل شما کاربر محترم سایت تخصصی نرم افزار مذهبی موبایل تهیه کرده ایم. نرم افزار قرآن نعیم از سری نرم افزار های مذهبی موبایل که برای پلتفورم جاوا ساخته و انتشار یافته است که بصورت پستی اختصاصی در اختیار شما کاربران سایت تخصصی نرم افزار مذهبی موبایل قرار گرفته است.
برخی از ویژگی های برنامه و نرم افزار موبایل قرآنی نعیم :
- قابلیت نمایش سوره های قرآن مجید (تمام سوره ها)
- قابلیت نمایش سوره ها همراه با ترجمه و معنی فارسی زیر آیات
- قابلیت نمایش تفسیر آیات قرآن کریم بصورت خلاصه
- قابلیت جستجوی موضوعی و لفظی در برنامه
- قابلیت نشانه گذاری در موضوعات مختلف
- قابلیت تنظیم قلم و اندازه قلم در محیط برنامه
- قابلیت صفحه کلید فارسی و ...
توجه : برای فعال سازی نرم افزار به انجمنهای سایت (اینجا) مراجعه نمایید.
پسورد : www.3erat.com
دانلود کتاب و کتب اسلامی از سایت تخصصی برنامه های مذهبی موبایل : اینبار سایت تخصصی مذهبی صراط کتب مذهبی را رایگان در اختیار بازدیدکنندگان قرار دهده است . این مجموعه کتب اسلامی و مذهبی شامل ?? کتاب مذهبی و دینی میباشد با عناوین : ده گفتار - قرائتی : صدو چهارده نکته در مورد نماز - قرائت : چهل داستان - ظاهری : هشتاد و دو پرسش - شهید دستغیب (ره : احکام جوانان - لنکرانی : احکام پسران - سید مهدی آیت الله : احسن القصص - محلاتی : انوار الهی - یوسفی : از دیار حبیب - شجاعی : داستان راستان (?) - شهید مطهری : داستان راستان (?) - شهید مطهری : در محضر علامه طباطبایی (ره) - رخشاد : داستان عارفان - کاظم مقد : داستانهای جوانمردان - خراسان : فاطمه زهرا (س) - علامه امینی : گنجهای معنوی - رضا جاهد : قسمتی از کتاب معاد (برزخ) - شهید دستغیب : قسمت از کتاب معاد شناسی ( برزخ ) - علامه طهرانی : جهاد با نفس - آملی : کلام برتر - زبارانی : کمالات انسان - شجاعی : کرامات مرعشی - چافی : خاطرات امیر المومنین (ع) - صبوری میباشد. برای دانلود کتب اسلامی و مذهبی از سایت تخصصی برنامه و ابزار مذهبی موبایل به ادامه مطلب بروید.
صدو چهارده نکته در مورد نماز - قرائتی
هشتاد و دو پرسش - شهید دستغیب (ره)
احکام پسران - سید مهدی آیت اللهی
داستان راستان (?) - شهید مطهری
داستان راستان (?) - شهید مطهری
در محضر علامه طباطبایی (ره) - رخشاد
قسمتی از کتاب معاد (برزخ) - شهید دستغیب
قسمت از کتاب معاد شناسی ( برزخ ) - علامه طهرانی
خاطرات امیر المومنین (ع) - صبوری
منبع : http://ya-mahdi.info
نرم افزار مفاتیح الجنان : دانلود نرم افزار موبایل : دانلود نرم افزار مفاتیح الجنان موبایل : اینبار سایت تخصصی موبایل یکی از نرم افزار ها و برنامه های مشهور موبایل را که طرفداران زیادی دارد در اختیار شما قرار داده است . نرم افزار مفاتیح الجنان برای موبایل که شامل ادعیه . زیارات . اعمال ماه ها و دیگر ملحقات میباشد را میتوانید با حجم کم دانلود نمایید . نرم افزار مفاتیح الجنان بر روی اکثر گوشی ها و موبایل هایی که جاوا را پشتیبانی کند نصب میشود و براحتی قابل استفاده میباشد . برای دانلود نرم افزار مفاتیح الجنان مخصوص موبایل به ادامه مطلب بروید .
دانلود نرم افزار مفاتیح الجنان برای موبایل
پسورد : www.3erat.com