اسلام دین فردی؟

وقتی میگوییم اسلام را قبول داریم راه خود را از سکولارها جدا کرده ایم.زیرا آنها میگویند دین باید فردی باشد و حق ندارد در عرصه های اجتمایی - سیاسی فعالیت کند.حال این سؤال پیش می آید که در زمان غیبت معصوم در این مورد اسلام حرفی برای گفتن دارد یا نه؟

مفهوم فقیه

اینجاست که سخن از ولایت فقیه به میان می آید. فقیه دو معنی دارد: 1-در اصطلاح عبارت است از کسی که مردم در زمان غیبت احکام فردی و عملی را از او می پرسند2-در لغت به معنای فرد دین شناس.

 

 

قلمرو ولایت ائمه و انبیاء

از میان قلمرو های ولایت انبیاء می توان به ولایت تکوینی,ولایت در تشریع,ولایت بر امور سیاسی-اجتماعی(رهبری جامعه),ولایت بر قضا و ولایت بر افتاء اشاره کرد.

ولایت فقیه استمرار ولایت رسول الله ...

جانشین معصوم باید در تمام قلمرو های ولایت او ولایت داشته باشند,اما چون معصوم نیست قلمروهایی مثل ولایت در تشریع که به سبب عصمت به معصوم داده شده از او سلب می شود.

برهان

اگر قرار است امام معصوم غایب باشد و مردم هم هیچ حجت عملی برای انجام تکالیف دینی خود نداشته باشند پس تکلیف احکامی که امروزه به وجود می آید چه میشود؟ در این صورت احکام دین تعطیل شده در نتیجه تعطیلی دین را به دنبال خواهد داشت که با و مسلمات شیعه و سنی در تضاد است.اینجاست که ولایت بر افتاء(فتوا دادن) برای فقیه ثابت می شود. قلمرو بعدی ولایت بر قضاست.چون در هر برهه ای از زمان,نیاز به حل اختلاف بین مردم در قالب قضاوت

 

است. پس باید در زمان غیبت امام معصوم کسی عهده دار این مسئولیت مهم و ضروری شود که در این زمینه کسی لایق تر از فقیه نیست.تا اینجا دو قلمرو از ولایت انبیاء و معصومین برای فقیه ثابت شد و تا اینجا تمام فقها اتفاق نظر دارند .

ولایت اجتماعی و سیاسی

در اینجاست که نظر برخی فقها از هم جدا میشود که برخی ولی فقیه را مجاز برای ولایت اجتماعی-سیاسی جامعه می دانند و برخی دیگر خلاف این نظر را دارند.برخی افراطیون میگویند ولایت اجتماعی­­-سیاسی یکی از ضروریات دین است و هر که آن را نپذیرد کافر است,در حالی که این تفکر از نظر اسلام صحیح نیست.

لازمه اثبات یک حکم این است که مقدمات به طور صحیح چیده شده و سپس نتیجه هم صحیح گرفته شود.در صورت وجود این دو شرط , دیگر تخطی از مسئله ثابت شده برای فرد ممکن نیست.ایراد ما به کسانی که ولایت سیاسی-اجتماعی فقیه را قبول ندارند هم این است که آنها مقدمات (قلمروهای ضروری ) را قبول کرده اما نتیجه را نادرست برداشت کرده اند.برخی از این عزیزیان گفته اند ولایت اجتماعی سیاسی را قبول داریم اما نه برای فقیه.ما سوال میکنیم:1.چه کسی به اندازه فقیه اسلام را می شناسد و میتواند بر جامعه اسلامی طبق قوانین اسلام حکومت کند.2.اگر قبول دارید که اسلام تعطیل پذیر نیست در زمان غیبت چه کسی مسئله تزاحم بین احکام را را حل کند؟

از ساده ترین نوع تزاحم احکام تخریب مسجد است که به خودی خود حرام است مگر به امر معصوم.حال اگر مثلا مسجدی بر سر راه عمرانی اتوبانی قرار گیرد که ساخت آن ضروری و باعث رفع زحمت از مردم گردد حکم چیست؟ یا سفر حجی که به ضرر جامعه اسلامی است باز هم واجب است؟ پس در زمان غیبت کسی باید عهده دار این مسئولیت شود .اینجاست که این قلمرو ولایت هم برای ولی فقیه ثابت می شود.این محدوده ولایت را ولایت مطلقه فقیه گویند.حال آنکه برخی کج فهمی ها اشاره به آن دارد که ولایت مطلقه فقیه یعنی فقیه هر کاری که خواست انجام دهد که این برگترین تهمت ها به جایگاه ولایت فقیه و اسلام است.

تفاوت حکومت ولایت فقیه و سلطنت پادشاهان

اولا فقیه خود محکوم حکم فقاهت و ولایت خود است و حق تخطی از ان را ندارد. ثانیا اگر فقیه حدود احکام و عدالت خدا را زیر پا بگذارد خود به خود و بدون

  اعلام خبرگان از این مسئولیت عزل میشود.البته تشخیص این انحراف بر عهده کارشناسان مربوط میباشد.

تفاوت ولایت معصوم با فقیه

معصوم حق تغییر احکام را دارد به حکم عصمتش در حالی که چون فقیه معصوم نیست جواز این کار را ندارد.معصوم حجت هم عملی است و هم حجت علمی.یعنی اگر مطمئن شدیم که این حرف از معصوم است,طبق دلایل عقلی کاملا درست است وباید طبق ان عمل کرد.اما فقیه حجت علمی نیست لکن حجت عملی است.او عالم و دانشمند است وتحقیق میکند حال اگر به حکم واقعی خدا رسید, دو پاداش دارد اما اگر به حکم واقعی نرسید باز هم به خاطر تلاشش یک پاداش میگیرد.البته این مسئله دلیل عقلی دارد و همه عقلا هم پذیرفته اند.مثل پزشکی که علاوه بر دقت بسیار نمی تواند از مردن بیمار جلوگیری کند و باید پاداش زحمات او را داد. اما فقیه فقط حجت عملی است. یعنی اگر کسی خود فقیه است خود حجت عملی خود است,اما اگر فقیه نیست مگر میشود که خداوند در زمان غیبت راهی برای فهمیدن احکام برای او قرار نداده باشد؟بر همین اساس او موظف است اعمالش را مطابق حجت عملی که همان برترین اسلام شناس و مرجع تقلید است, انجام دهد.مسئله ولایت فقیه هم همینطور است. یعنی افراد موظفند از ولی فقیه اطاعت کنند.البته یک زمانی ولی فقیه نظر شخصی میدهد.در این زمینه میتوان با او مخالفت کرد اما به محض اینکه فقیه حکم کند اطاعت آن بر همه واجب است.همانطور که در جریانات پس از انتخابات بعد از فرمان ولی فقیه مبنی بر این که اعتراضات را از خیابانها جمع کنید,کسی حجت شرعی نداشت که از این امر تخلف کند و مخالفت با این امر مخالفت با امر خداست. شاید عده ای بگویند که ما مسلمان نیستیم.در پاسخ باید گفت :اشکالی ندارد.اما طبق قوانین عقلی وقتی رهبر و حاکم یک کشور (مسلمان یا مسلمان)دستوری بدهد و مردم آن کشور اطاعت نکنند هرج و مرج اتفاق خواهد افتاد و راه برای فعالیت دشمنان آن کشور باز خواهد شد.شاید باز بگویند ما قوانین را قبول نداریم.بازپاسخ میدهیم :دموکرات که هستید؟چون اکثریت قبول کردند شما هم باید قبول کنید.

و اینجاست که میفهمیم چرا امام خمینی ( ره ) فرمودند:«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به شما نرسد.»

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 27131
کل یاداشته ها : 40


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ